بناهای آباد گردد خراب/ ز باران و از تابش آفتاب
پی افکندم از نظم کاخی بلند/ که از باد و باران نیابد گزند
۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی و پاسداشت زبان فارسی است
مردی که سی سال تلاش کرد و خواند و سرود و نوشت تا پاسدار هویت و زبان خودش و هموطنانش باشد و همچون پهلوانان شاهنامه، چه شایسته و سربلند از این میدان به در آمد.
حاصل پشتکار این بزرگمرد کتابی است با عظمت برآمده از دانایی و اندیشه بلند و زبان توانا و استوار فردوسی که در گذر زمان و تاریخ پر ماجرای ایران به دست ما رسیده است. کتابی که باید اندیشیده شود و این ظرفیت را دارد که در سطوح مختلف جامعه مورد استفاده قرار گیرد و منشا آثار بزرگ باشد چنان که پیش از این نیز بوده است.
نام گذاری روزها ، میدان ها، ساختمان ها، موسسات، نهادها ، کوچه ها و خیابان ها به نام بزرگان و تجلیل از نام و یاد آنها سنت نیکی است اما تمام روزگار و لحظات را با بزرگان و فرهیختگان و آثار و اندیشه هایشان مانوس بودن و زیستن چه بسا نیک تر و برای زندگی فردی و اجتماعی مان پربارتر و شیرین ترخواهد بود.
نکته قابل توجهی وجود دارد و آن اینکه : اغلب ما در خواندن و ارتباط برقرار کردن با آثار این بزرگان ناتوان هستیم و باید از طریق آثار پژوهشگران توانمند معاصرمان به سمت این هدف حرکت کنیم. تلاش شخصی من در مسیر آشنایی با شاهنامه و فردوسی، مطالعه دو کتاب از مرحوم شاهرخ مسکوب بود : ابتدا کتاب هویت ایرانی و زبان فارسی و در مرحله بعد کتاب ارمغان مور، جستاری در شاهنامه.
اهالی فرهنگ معنا بخش زندگی ما هستند و ما قدردان بزرگان تاریخ و جامعه خود هستیم.
فریدون فرخ فرشته نبود/ ز مشک و ز عنبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت این نیکویی/ تو داد و دهش کن فریدون تویی
سپاس و درود جناب فردوسی.